درباره تحول عاطفی در کودکی می توان اظهار داشت که به موازات پدیدار شدن عملکردهای رمزی، امکانات تجسم کردن نظام رمزها ونشانه ها و همچنین مبادلات فکری بین فردی ازطریق زبان - شکل اجتماعی شده ی کنش رمزی - جنبه های عواطف اجتماعی وشهودی درشکل احساسات اجتماعی ابتدایی ونخستین احساس های اخلاقی متجلی می شوند. ازنظر تحول عاطفی باید به این نکته اشاره کرد که بین کنش های عاطفی وعملکرد شناختی همگامی یا توازن تنگاتنگی وجود دارد.جدا کردن رشد عاطفی و اجتماعی دراین دوره از زندگی، کار آسانی نیست و روان شناسان برای سهولت این کار را انجام می دهند. حالات عاطفی کودک ابتدا به احساس آسایش و عدم آسایش محدود می شود، یعنی زمانی که تغذیه ی کودک با تاخیر روی می دهد یا خیس باشد، برانگیخته می شود و واکنش های عاطفی در کودک مشخص می شود. از زمانی که کودک درمی یابد وجود مادر برای ارضای نیازهایش ضروری است، اولین زمینه های آگاهی از عوامل اجتماعی نیز شکل می گیرد. به این ترتیب کمتر می تواند زمینه های عاطفی را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد.در3 یا 4 ماهگی هیجان های خوشایند کودک به صورت شادی، خنده و صداهای مخصوص در مقابل محرک های مطبوع دیده می شود.