دوره دوم (1963 1973). در حالی که فاز اول، تحت تسلط زیرساختها و بناهای تاریخی که نیاز ملی به حس تجدید هویت فرهنگی را منعکس میکنند، هیچ ساختار عمومی برجسته و برنامهریزی شهری قابل توجهی به همراه نداشت، اما احساس ثبات را ایجاد کرد. در آن زمان، کشور وارد دوره شکوفایی جدید می شد. تجارت نفت ایران برای کالاها و خدمات خارجی ایجاد شده بود و گردشگری به عنوان یک صنعت بزرگ در حال توسعه بود و گردشگری داخلی و خارجی هر ساله رشد می کرد. از نظر سازمانی، کشور به یک بوروکراسی فعال تبدیل شده بود. برنامه سوم توسعه (1963-1968) شروع به ارائه حمایت کافی از ساختمان های آموزشی و بهداشتی کرد و در برنامه چهارم (73-1968)، سکونتگاه های شهری جدید آغاز شد و مراکز شهری موجود ارتقا یافت. طرحهای جامع جدید و برنامههای ساختمانهای عمومی در مقیاس بزرگ مبنای سیاست عمومی قرار گرفتند. در اواسط دهه 1960، بازگشت موج اول معماران و مهندسان حرفه ای آموزش دیده خارجی پس از جنگ جهانی دوم به ایران تاثیر مستقیمی بر برنامه ریزی ملی و قابلیت ساخت و ساز محلی داشت. در همان زمان، نیروی فرهنگی غالب در دانشکدههای معماری و مهندسی ایران از سلطه فرانسویها به سوگیری آنگلو آمریکایی با نفوذ ایتالیایی تغییر کرد. داریوش میرفندرسکی و مهدی کویر، هر دو معمار ایرانی تحصیل کرده ایتالیایی، به عنوان روسای دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران خدمت کردند. در همین حال، دانشکده معماری دانشگاه ملی، آن هم در تهران، تاسیس شد. متخصصان ایرانی، اعم از تحصیل کرده خارجی یا تازه آموزش دیده در ایران، فاقد اطلاعات در مورد میراث معماری بومی و فناوری ساختمان های سنتی بودند. دانش اندکی که وجود داشت توسط محققان خارجی، با تمام محدودیتهای ذاتی رویکرد شرقشناسانه و عمدتاً باستانشناختی آنها، تولید شده بود. (یک استثنای اصلی در این توصیف، اثر تاریخی A. U. Pope و P. Ackerman بود که بررسی هنر ایرانی آنها، اگرچه برای اولین بار در سال 1938 منتشر شد، اما با انتشار مجدد آن در اوایل دهه 1960 تاثیر جدیدی پیدا کرد.) در پاسخ به این نیاز، مستندسازی درباره ارزشهای فرهنگی اصیل ایرانی و نظامهای اعتقادی شروع به تکثیر کردند و ماهیت استعاری بیان فارسی را در هنرهای بصری، شنیداری و ادبی آشکار کردند (نگاه کنید به ن. اردلان و ل. بختیار، حس وحدت. سنت صوفی در معماری ایرانی. ، شیکاگو، 1973؛ م. توسلی، معماری در منطقه گرم خشک، تهران، 1974؛ R. Beny and H. Nasr, Persia, Bridge of Turquoise, Toronto, 1975). در حالی که اولین برجهای آپارتمانی مرتفع در مراکز شهرهای ایران ساخته میشد، موسیقی سنتی ایرانی تحت حمایت دولت – توسط مرکز موسیقی سنتی وابسته به وزارت فرهنگ – قرار گرفت و بار دیگر مورد استقبال محافل وسیعتری قرار گرفت. در معماری، آجر گاومیش سنتی (در اصل مربعی به ارتفاع تقریبی 24 سانتیمتر، به ارتفاع 4 سانتیمتر، اکنون با ابعاد استاندارد غربی 20 در 7.5 در 10 سانتیمتر) شروع به بازیابی جایگاه مشروع خود در میان مصالح ساختمانی ایرانی کرد، در حالی که طاق طاق، گنبد، و بقیه واژگان معماری سنتی در مواقعی برای قرار دادن عملکردهای بسیار معاصر استفاده می شد. بدین ترتیب مرکز مطالعات مدیریت ایران توسط خ. لاجوردی و طراحی آن توسط N. Ardalan به زبان معماری سنتی مدرسه طراحی شده بود، اما برنامه معاصر دانشگاه هاروارد برای آموزش مدیریت بازرگانی را در خود جای داده بود.