بین پایان جنگ جهانی دوم و سرنگونی رژیم پهلوی در سال 1979، فرهنگ باستانی و بسیار سنتی ایرانی به طور کامل با تحولات معاصر، بهویژه با دنیای بسیار علمی و تجربی غرب در تماس بود. نیروهای پویا در کار و دگرگونیهای معماری و شهری که آنها ایجاد کردهاند را میتوان در بررسی سه بخش زمانی متمایز اما مرتبط با هم مورد مطالعه قرار داد، که هر کدام اساساً با شرایط اجتماعی-اقتصادی، برنامههای توسعه ملی، بیان زیباییشناختی نمادهای اجتماعی، و مشکلات افراطی مشخص میشوند. و رشد سریع بخش اول به دوره از کنارهگیری رضاشاه در سال 1941 و آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی تا انقلاب سفید 1962 و 1963 میپردازد. بخش دوم فعالیتها و دستاوردهای معماری ایران را از سال 1963 تا بحران بزرگ انرژی جهان در سال 1973 دنبال میکند و بخش آخر به شش سال «رونق ساختمانی» که پس از افزایش قیمت نفت اوپک رخ داد، تمرکز دارد و با پایان ناگهانی نفت به پایان میرسد. این چرخه سازندگی ملی با سرنگونی رژیم پهلوی. دوره اول (1941 1963). این دوره از رویارویی مجدد با غرب دارای سه مرحله بود: اول، سالهای جنگ که در آن ایران توسط نیروهای متفقین اشغال شد. دوم، سالهای پس از جنگ تا 1952-1954، زمانی که صنعت نفت در زمان نخست وزیری محمد مصدق ملی شد. در نهایت دوره پس از ملی شدن تا سال 1962 - 1963 به طول انجامید و در این مدت سلطنت قدرت اقتصادی و سیاسی خود را تحکیم کرد. زمان تجدید حیات ملی بود. پس از اشغال مستقیم خارجی، با شکل گیری حس جدیدی از هویت ملی و استقرار اهداف توسعه ملی، ناسیونالیسم دوباره احیا شد. از اوایل سال 1947، این اهداف در برنامه های توسعه ملی نهادینه شد. اگرچه برنامه هفت ساله اولیه که سازمان طرح را تاسیس کرد، به دلیل بحران اقتصادی و سیاسی در پی ملی شدن نفت در سال 1954 به پایان رسید، برنامه هفت ساله دوم توسعه مستقیماً بر مقیاس و ویژگی فعالیت معماری کشور تا سال 1963 تاثیر گذاشت.