پاورپوینت بررسی تناسبات طلایی در معماری بر گرفته از طبیعت
نسبت طلایی در واقع در طراحی معماری بهعنوان روشی برای حصول اطمینان از اینکه ساختار دارای سلسله مراتب طبیعی و متعادل مقیاس است، به وجود میآید. در این کاربرد عملی، نسبت طلایی همان نقشی را ایفا میکند - به طور تجربی تایید شده است - که در طیف گستردهای از ساختارها در طبیعت یافت میشود که مقیاسبندی سلسله مراتبی را نشان میدهند. با این وجود، این نتیجه هیچ ارتباطی با نسبت ابعاد مستطیل ندارد، که تنها موضوعی است که اکثریت طرفداران نسبت طلایی در معماری میخواهند روی آن تمرکز کنند.
دو نتیجه تجربی توسط جورج مارکوفسکی در واقع ادعای اصلی مستطیل های نسبت طلایی را رد می کند. به نظر می رسد که: 1. افراد مستطیلی با نسبت ابعاد طلایی را به مستطیل های دیگر ترجیح نمی دهند. و 2. مردم حتی نمی توانند یک مستطیل نسبت طلایی را زمانی که در بین مستطیل های دیگر قرار می گیرد شناسایی کنند! (مارکوفسکی، 1992).
مستطیلهای نسبت طلایی ظاهراً در معماری کاربرد دارند: (1) پارتنون در آتن. (ii) ویلا اشتاین/گارش اثر لوکوربوزیه در خارج از پاریس. و (iii) ساختمان سازمان ملل متحد در شهر نیویورک. هیچ یک از اینها نمونه ای از نسبت طلایی به روشی که معمولاً ادعا می شود نیست، نتیجه ای که قبلاً توسط کریستوفر الکساندر (الکساندر، 1959) و رودولف ویتکوور (Wittkower، 1960) پیش بینی شده بود. مارکو فراسکاری و لیویو ولپی-گیراردینی کاربردهای مدعی مستطیلهای نسبت طلایی در معماری را رد میکنند زیرا موافقان هرگز ساختمانهای مورد نظر را اندازهگیری نکردهاند (Frascari & Volpi-Ghirardini، 1998).
بنابراین، چرا معماران به باورهای غلط تاریخی در مورد نسبت طلایی ادامه می دهند؟ دلیل آن این است که مردم افسانه ها را باور می کنند در حالی که از اثبات ریاضی و آزمایش های علمی غافل می مانند. علاوه بر این، این مشکل به گروه کوچکی از علاقه مندان به نسبت طلایی که به دنبال روابط ریاضی محرمانه در ساختمان های تاریخی هستند، محدود نمی شود. برای مثال، در پروژه های بزرگ معاصر که سعی می کنند از نسبت طلایی به عنوان یکی از نقاط فروش خود استفاده کنند، ظاهر می شود. با این حال، این تاکتیک هیچ ربطی به ریاضیات یا نسبت طلایی ندارد، بلکه نشانه جدایی معماری از علم، و رویکردی عقلاً ناصادقانه به این رشته توسط تمرینکنندگان مشتاق سفارش است.