حداقل از قرن ششم قبل از میلاد، موسیقی و معماری با یک ارتباط کیهانی به هم پیوسته اند، این ایده که هر دو توسط یک کد زیربنایی ایجاد می شوند. این نظم، که توسط ریاضیات و هندسه آشکار شد، برای اولین بار توسط فیثاغورث که در جنوب ایتالیا زندگی می کرد، مورد حمایت قرار گرفت و منجر به ایجاد معابد یونانی بسیاری شد که بر اساس اصول تناسبی طراحی شدند که نه تنها زیبایی عالی، بلکه "موسیقی کرات آسمانی" را آشکار می کردند - خدا یا طبیعت. . این ایده آنقدر جذاب بود که بسیاری از طراحان بعدی سعی کردند این مفهوم را با مواد جدید به تصویر بکشند. به عنوان مثال، همانطور که رودولف ویتکوور استدلال کرد، معماران رنسانس اتصالات کیهانی را در نسبت های ساده ای مانند 1:1 (صدایی که خود را تکرار می کند یا معماری یک اتاق مربعی شکل) و 2:1 (اکتاو، یک سیم دو برابر یا نصف شده می دیدند). در طول، یا در ساختن جبهه دو مربعی یک معبد). تا اینجا به همین سادگی، میتوان این قیاسها را با سیمهای ارتعاشی توضیح داد و همانطور که فیثاغورس قرار بود شنید، آهنگری با ابزارهایی با اندازههای مختلف چکش میزد. او و دیگران نتایج هارمونیک را با ریتم های یک ساختمان مناسب مقایسه کردند و رمز معماری موسیقی متولد شد. ارقام هندسی کامل با اعداد کامل - 1، 2، 3، 4 - و سپس با اصوات هارمونیک کامل که تولید می کردند (به نام "اکتاو کامل، پنجم کامل (3:2)؛ چهارم کامل" برابری می کردند (4: 3) و غیره.