پاورپوینت بررسی گشتالت در معماری مبانی نظری معماری
در دهه 1920، ورتایمر پایه های نظریه گشتالت را پایه ریزی کرد: کلیاتی وجود دارند که رفتار آنها با رفتار آنها تعیین نمی شود عناصر منفرد آنها، اما جایی که فرآیندهای جزئی خودشان هستند توسط ماهیت ذاتی کل تعیین می شود» . تا آنجا که به حوزه طراحی مربوط می شود، نظریه گشتالت دو اصل دارد مشارکت ها اولین مورد این است که سعی در تدوین قوانین بصری دارد ادراک از طریق تجزیه و تحلیل الگوهای شی و گروه بندی، و ثانیاً اصول حل مسئله و خلاقیت را تدوین کرده است. گشتالت در زبان آلمانی به معنای شکل، فرم، الگو یا پیکربندی است و کوفکا ادعا کرد که «علاوه بر عناصر حسی یک شیء درک شده، یک عنصر اضافی وجود دارد که گرچه به نوعی از آن مشتق شده است سازماندهی عناصر حسی استاندارد، برای خود عنصری است. . در چیزی که کوفکا گشتالت-کیفیت یا «کیفیت فرم» نامید، "وقتی یک ملودی می شنود، نت ها را به اضافه چیزی می شنود به آنها که آنها را به هم پیوند می دهد و به یک آهنگ متصل می شود. بنابراین، شما ملودی را به عنوان یک کل درک می کنید. با این حال، مطالعه ورتایمر در مورد نظریه گشتالت در سال 1924، ادعا کرد که عکس این اصل درست است. آنچه در هر پارتیشن تجربه می شود ملودی «خود توسط شخصیت کل تعیین می‌شود» آنچه که "با ملودی" بیان می شود، به عنوان یک امر ثانویه به وجود نمی آید فرآیند از مجموع قطعات به عنوان چنین است چی در هر بخش اتفاق می افتد به این بستگی دارد که کل چیست. کورت کافکا (2000، 2) "سازمان ساختاری" را به جای عناصر حسی فردی که ارگانیسم به آنها پاسخ داد. دنبال کردن این ادعا، کوفکا تلاش کرد گشتالت را با تفکر علمی آشتی دهد و دو دسته از طراحی را وارد گفتمان گشتالت کرد. اولین دسته بندی نظم است. وقتی به زندگی می آیی نظم پیدا می کنی و این یعنی الف آژانس جدیدی که کار طبیعت معدنی را هدایت می کند، هدف گذاری و جهت و در نتیجه نظم به انگیزه های کور آن دسته دوم سین است که به معنای معنا یا معنا بوده است. هر گشتالت نظم و معنایی دارد، هر چند درجه پایین یا بالا، و که برای گشتالت، کمیت و کیفیت یکسان است» . پیشبرد این استدلال در رابطه با گشتالتن ذهن انسان، کوفکا استدلال می‌کرد که «سخت‌ترین و در بیشتر موارد هنوز غیرممکن است. برای بیان کیفیت آن به صورت کمی، اما در عین حال جنبه معنا در اینجا بیش از هر بخش دیگری آشکار می شود جهان» . از آنجایی که سهم کلیدی نظریه گشتالت مبتنی بر تحلیل کل بود - رابطه بخشی، همچنین تاثیر بسزایی بر نظریه های انسان داشت یادگیری ارتباط نظریه با دنیای آموزشی، هافنوس (1999) استدلال کرده است که رویکرد گشتالت در آموزش مبتنی بر کل جزء کل است. در این روش، «مربی یک نمای کلی از موضوع ارائه می دهد آموخته شود سپس به تجزیه موضوع به انواع مختلف آن می پردازد قطعات جزء در نهایت مجدداً کل موضوع را مطرح می کند و تاکید می کند روشی که رابطه بین اجزا به کل کمک می کند» . به عنوان بخشی از نظریه یادگیری، روانشناسان گشتالت چندین مورد را شرح داده اند انواع روش های حل مسئله برای افزایش خلاقیت، و ورتایمر برای مثال، «اعتقاد داشت که کودکان باید برای داشتن بینش آموزش ببینند و تجارب خود را به روش های جدید سازماندهی کنند» . را در نتیجه تاکید بر ادراک و ادغام روابط