پاورپوینت بررسی مکتب معماری اکسپرسیونیسم
بسیاری از معماران اکسپرسیونیست به شیشه نقش ویژه ای در طراحی های خود دادند. برونو تاوت، سازماندهنده و نظریهپرداز خستگیناپذیر اکسپرسیونیسم، بهویژه با ایدههای Scheerbart مورد توجه قرار گرفت. او پتانسیل تصفیه شیشه و کریستال را در طرح های خود پذیرفت. اینها به ویژه در غرفه شیشه ای که او در سال 1914 برای صنعت شیشه در نمایشگاه کلن Werkbund طراحی کرد قابل توجه بود. در آنجا Taut یک جزء کیهانی اضافه کرد. از شیشه به عنوان ماده ای استفاده می شد که باعث آشتی ذهن و ماده می شد. غرفه شیشه ای در درجه اول تجربه ای را برای کاربر در قالب یک آیین پاکسازی ایجاد کرد. در نظر گرفته شده بود که یک روش ساختمانی سبکتر را معرفی کند و جلوههای شیشهای را در معماری برجسته کند. از یک ساختمان متمرکز با یک افزودنی در پشت مونتاژ شده است. این غرفه از یک گنبد ژئودزیک بر روی پایه بتنی تشکیل شده است. شیشه منشوری در قاب های بتن آرمه هم برای دیوارها و هم برای پله های منتهی به سالن شیشه ای استفاده می شد. این توسط یک گنبد کریستالی شکل که از دنده های بتن مسلح و پانل های شیشه ای رنگی که بر روی شیشه منشوری قرار گرفته اند پوشیده شده است. بازدیدکنندگان یک مسیر از پیش تعیین شده را طی کردند که در نهایت آنها را به اتاق آبشار در سطح پایین هدایت کرد. آب از پلههای شیشهای سرازیر شد و به شکافی ختم میشد که در آن عکسهای یک کالیدوسکوپ پخش میشد. صف آرایی از طریق این غرفه با پیش بینی اغوا کننده و تجربه فزاینده ای از فضا مشخص می شد. در معماری آلپاین متاخر Taut (1919)، شیشه با طراحی آلاچیقهای شیشهای بر روی قلههای کوه در مقیاسی افزایش یافته استفاده شد.
همانطور که چنین تلاش هایی نشان می دهد، اکسپرسیونیسم یک جنبش رمانتیک بود. به حق می توان انتقاد کرد که نتوانسته است در برابر اغواگری از جنبه های رسمی معماری به قیمت تمام نگرانی های دیگر مقاومت کند. بسیاری از طرح های اکسپرسیونیستی به نظر می رسد که آماده ترک هستند. هدف این مفهوم از معماری متحرک نمادی از دگردیسی و تعالی بود. ساختمان های آپارتمانی اولیه Taut در دهه 1910 نمونه ای از این اهداف است. در این سازههای بزرگ، او تلاش کرد تا از طریق رنگ و نما، جلوهای مشترک ایجاد کند. به همین ترتیب، طرح های اولیه اریش مندلسون بیانگر احساسی پویا است. این طرح ها فرم هایی را نشان می دهند که برگرفته از ساختار و بیان هدف ساختمان هستند. آنها تفسیرهای انتزاعی این مقاصد هستند. ماهیت پروژه ها هنری است، نه معماری، زیرا در درجه اول قرار نیست محقق شوند. مندلسون می خواست سبک جدیدی را بر اساس فرم ها و مواد صنعتی تدوین کند. ژست ترسیم همزمان با خطوط آیرودینامیکی است که بیان رسمی انرژی "صنعتی" را تولید می کند. دنبال کردن کانتور یک فرم با چشم تنها چیزی است که برای درک طرح لازم است. او در برج انیشتین خود (1924) در پوتسدام آلمان تلاش کرد انرژی را از طریق جرم نشان دهد. شکل برج می خواهد حرکتی را نشان دهد که در توده ساختمان نهفته است. بنابراین، ترکیبی از عملکرد فنی و یادبود وجود دارد. ساختمان حاکی از پتانسیل جهش به جلو است، گویی حاوی انرژی است.
نگرانی در مورد مواد و معنا، تغییرات دیگری را ایجاد کرد. برای مثال، خانه شیلی فریتز هوگر (1923) در هامبورگ، یک ساختمان اداری سوداگرانه به سنت کنتورهاوس هامبورگ (ساختمان اداری تجاری) بود. این سازه یک قاب است که تماماً از آجر ساخته شده است. بنابراین، این ماده همتای دیگر مواد اکسپرسیونیستی شد: شیشه. آجر به یک سنت صنایع دستی اشاره داشت و برای آب و هوای مرطوب هامبورگ مناسب تر بود. آجرها شیشه ای شدند. خانه شیلی در شکل خود تصویر یک کشتی را تداعی می کند. گوشه های تیز آن به موازات اشکال کریستالی دیگر معماران اکسپرسیونیست است. به طور کلی، فرم به بسیاری از تصاویر، مانند یک ماهی یا یک پرچم اشاره دارد.