یکی از اولین نمونه های نسبت طلایی در معماری را می توان به یونان باستان ردیابی کرد، جایی که به طور گسترده در طراحی و ساخت ساختمان های آنها استفاده می شد. گفته می شود که پارتنون، یکی از نمادین ترین نمونه های معماری یونانی، با استفاده از این نسبت ساخته شده است. گفته می شود که ابعاد آن دقیقاً به اصول تناسبات هارمونیک پایبند است و حس تعادل و هماهنگی را ایجاد می کند که هم برای چشم خوشایند و هم از نظر روحی نشاط بخش است.
با حرکت رو به جلو در تاریخ، تاثیر نسبت طلایی را در دیگر شاهکارهای معماری نیز مشاهده می کنیم. در ایتالیای رنسانس، معمارانی مانند لئوناردو داوینچی و سباستیانو سرلیو این اصل ریاضی را در طرح های خود پذیرفتند. برای مثال، مرد ویترویی لئوناردو، عناصر هندسی و عناصر را بر اساس نسبتهای موجود در طبیعت ترکیب میکند و جذابیت او را با تناسبات هماهنگ بیشتر برجسته میکند.
فراتر از ساختمان های فردی، نسبت طلایی نیز در طول تاریخ نقش مهمی در برنامه ریزی شهری داشته است. شهرهایی مانند رم و فلورانس با استفاده از شبکههایی طراحی شدهاند که با این نسبت طراحی شدهاند. هدف معماران با به کارگیری چنین اصولی در مقیاس بزرگتر، ایجاد شهرهایی بود که نه تنها کارآمدی کارآمد داشتند، بلکه زیبایی زیبایی شناختی ذاتی را نیز به نمایش گذاشتند که در بین شهروندانشان طنین انداز شد.
در نتیجه، در دورههای زمانی و فرهنگهای مختلف، معماران نسبت طلایی را بهعنوان یک اصل اساسی طراحی تشخیص داده و از آن استفاده کردهاند. این مفهوم ریاضی قابل توجه با ارائه چارچوبی برای ایجاد ساختارهای جذاب بصری که حس هماهنگی و تعادل را برمی انگیزد، به شکل دادن به محیط ساخته شده ما ادامه می دهد. از یونان باستان تا معماری مدرن، این رابطه پایدار