پاورپوینت بررسی تناسبات در معماری انسان طبیعت معماری
اگر به مشکل تناسب معماری به عنوان یک کل نگاه کنیم، با اطمینان معقول میتوان گفت که توسعه تناسب در معماری تا به امروز بر اساس میراث باستانی است، جایی که پایههای نظری تناسب در آن گذاشته شده است. اما با اظهارات ع.الف. بیانیه تیتز مبنی بر اینکه «به نظر می رسید نظریه تناسب معماری در سطح رنسانس منجمد شده است» را نمی توان به طور کامل مورد توافق قرار داد. با شروع از رنسانس، با ظهور نقشه های ساخت و ساز، نظریه تناسب معماری، در واقع، تا حدودی به پس زمینه فرو می رود. مطالعه تناسب به تدریج در حال تکه تکه شدن است. با این وجود، تحولات فردی، اغلب عمیق، نشان می دهد که "یخ زده" نشده است، بلکه به تکامل خود ادامه می دهد. شاهد این امر تحقیقات جالب F. Blondel, C. Perrault (قرن XVII) است. I. Winckelmann, W. Hogarth (قرن XVIII); Viollet le Duc، E. Genchelman، F. Hofstadt، R. Reinhardt، A. Thiersch، W. Schultz، A. Zeising (قرن 19) و غیره. توسعه تناسب معماری در قرن بیستم. تاریخ خودش را دارد دوره هایی وجود داشت که تناسب معماری به شدت توسعه می یافت و زمان هایی وجود داشت که کاهش خاصی وجود داشت. بیشترین افزایش در دهه 20-30 مشاهده شد که در آثار N.I. برونووا، A.K. بورووا، V.N. ولادیمیروا، G.D. گریما، آی.وی. ژولتوفسکی، V.F. کرینسکی، جی.آی. پوکروفسکی و دیگران، و همچنین در آثار نویسندگان خارجی - M. Gick، Le Corbusier، E. Messel، D. Hambidge، O. Chauzi، و غیره. توسعه بعدی تناسب با تحقیقات K.N. آفاناسیوا، N.I. بولوتینا، جی.بی. بوریسوفسکی، M.S. بولاتوا، یا.د. گلیکینا، ن.ن. گودلفسکی، A.V. ایکوننیکووا، L.I. کیریلووا، بی.پی. میخائیلووا، V.I. اورلووا، A.A. پیلتسکی، بی. ریباکووا، یو.اس. سوموا، A.A. تیتسا، V.N. فدریاکینا، دی.بی. خازانوا، آی.ش. Sheveleva و دیگران.