خانههای ما اغلب زادهی غمانگیز یک اتحاد منحرف بین مصرفگرایی و تعصبات راکد هستند. رویاهای ما خود زیر وزن ترکیبی غرایز آتاویک ما، هنجارهای جوامعی که در آن زندگی می کنیم و مصرف گرایی افسارگسیخته ناقص هستند. بیایید به عنوان مثال این خانه شگفتانگیز را در نظر بگیریم که در جامعه طبقه بالای دروازه پاولاندیا در نزدیکی مدلین قرار دارد. آیا این همان چیزی نیست که اکثر مردم از "خانه رویایی" تعریف می کنند؟ قلعهای مجلل با منظره دریاچه باورنکردنی و باغی وسیع، چند دقیقه با مرکز شهری در حال رشد. ما نمی توانیم نسبت به افرادی که به اندازه کافی خوش شانس هستند که در آن عمارت زندگی می کنند و فرزندانشان که روی آن ترامپولین بازی می کنند حسادت نکنیم. با این حال، بیایید این دیدگاه را از دیدگاهی متفاوت تحلیل کنیم: پاولندیا قبلاً با یک جنگل بومی پوشیده شده بود که بدون ترحم برداشته شده است تا چمنزار وسیعی ایجاد شود که نیاز به نگهداری مداوم دارد و نمی تواند زندگی حشرات و پرندگان محلی را پشتیبانی کند و در نتیجه یک زمین بایر استریل ایجاد می شود. برای ارائه یک زمین مسطح برای برپایی این مینی پادشاهی جادویی، بدون شک باید مقادیر عظیمی از خاک را جابجا کرد، در نتیجه یکپارچگی سایت را نقض کرد و به طور بالقوه باعث مشکلات کنترل فرسایش شد. مانند تقریباً تمام خانههای معاصر که در جوامع دروازهای در اطراف مدلین ساخته شدهاند،