پاورپوینت بررسی زندگینامه وبررسی آثار والتر گروپیوس WALTER GROPIUS
والتر آدولف گروپیوس (۱۸۸۳–۱۹۶۹)، معروف به والتر گروپیوس در سال ۱۸۸۳ در برلین متولد شد. گروپیوس که یکی از شخصیتهای اصلی جنبش مدرنیستی و طرفدار نظریهای بود که بر اساس آن معماری نمیتواند جنبههای اجتماعی و روانشناختی را نادیده بگیرد، شاگرد پیتر بهرنس بود که بین سالهای 1908 و 1910، پس از پایان دوره آموزشی خود به عنوان معمار، برای او کار کرد. مونیخ (1903) و برلین (1905-1907). پس از پایان دوره کارآموزی خود، استودیوی خود را در پایتخت کنونی آلمان راه اندازی کرد که تا سال 1925، آدولف مایر، معمار جوان آلمانی دیگری که در طول مدتی که گروپیوس با بهرنز گذرانده بود، همراه او بود. اولین پروژه مهم آنها کارگاهی برای تولید قالب های کفش بود که "فاگوس" (1911) در آلفرد، زاکسن نامیده شد، طرحی که منعکس کننده تعدادی از ملاحظات در مورد کارخانه مدرن بود که گروپیوس در مقاله ای منتشر کرد. جهربوچ دو سال بعد. هم کارخانه فاگوس و هم این مقاله در مورد نیاز کارخانههای جدید برای دور شدن کامل از سنت رسمی آلمان تئوریپردازی کردند و راهحلهای فنی جسورانهای را پیشنهاد کردند، از جمله بیان واضح رابطه پویا بین داخل و خارج از خانه که به گفته آلفرد، توسط آلفرد به دست آمد. جایگزین کردن دیوارهای خارجی با وسعت بزرگ شیشه ای. این انتخاب بعداً با طراحی کارخانه مدل تایید شد، که در نمایشگاه کلن که توسط Deutscher Werkbund (1914) ترویج شد، انجمنی که در سال 1907 توسط صنعتگران، معماران و طراحان با هدف بهبود کیفیت آلمانی تاسیس شد، ارائه شد تایید شد. تولید صنعتی (از جمله تولیدی که به توسعه مصالح ساختمانی اختصاص دارد). همراه با اولین پروژه معماری، در این دوره، گروپیوس در طراحی یک واحد تراکتور بنزن محور برای کارخانه واگن قطار در کونیگزبرگ مشارکت داشت، که توسط منتقدان به عنوان یک جابجایی مطلق از این اصل است که بر اساس آن یک فرم کامل فقط قابل دستیابی است. از طریق مطالعه دقیق عملکردهایی که شی طراحی شده باید برآورده شود. حرفه معمار آلمانی در سال 1919 (در پایان جنگ جهانی اول) آغاز شد. در آن سال، او مدیر Grossherzogliche Sächsische Kunstgewerbeschule و Sächsische Hochschule für bildende Kunst در وایمار شد که توسط گروپیوس گرد هم آمدند تا Bauhaus را ایجاد کنند و مانیفست را برای آن تهیه کرد. هدف مکتب طراحی تازه شکلگرفته، ترویج یک سبک جدید یا یک شکل هنری جدید نبود، بلکه اصلاح کامل آفرینش هنری بود، که گروپیوس آن را بازگشتی به خاستگاههای خود میدانست، که به نظر او آن را در کار صنعتگر میدانست. . این به عنوان دستکاری مستقیم مواد مدرن که در همه اشکال هنری (مجسمه سازی، نقاشی و صنایع دستی) مشترک است، تفسیر شد. این هدف از راه اندازی کارگاه های باهاوس بود که با توجه به مواد استفاده شده در هر یک از آنها شناسایی شدند. این خود گروپیوس بود که در صفحات «معماری جدید و باهاوس» (1935)، اصول و موقعیتهای مرتبط با این موضوع را برانگیخت: «این ایده از وحدت اساسی زیربنای همه شاخههای طراحی، الهامبخش من در تاسیس باهاوس اصلی بود. . [...] در اجرای این طرح سعی کردم مشکل غلغلک آمیز ترکیب طراحی تخیلی و مهارت فنی را حل کنم. این به معنای یافتن نوع جدیدی از همکار بود که تا به حال وجود نداشت و میتوان آن را بهطور مساوی در هر دو شکل داد. [...] من بر آموزش دستی اصرار داشتم، نه به عنوان یک هدف، یا با هر ایده ای که [53] آن را به حساب اتفاقی با تولید صنایع دستی تبدیل کنم، بلکه به عنوان ارائه یک آموزش خوب و همه جانبه برای دست و چشم و اولین قدم عملی در تسلط بر فرآیندهای صنعتی است.