پاورپوینت بررسی سبک معماری دیکانستراکشن
ساختارشکنی یک اصطلاح نظری است که در هنر، معماری و ادبیات فلسفی اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 ظهور کرد. این جنبش عمدتاً به زبانی معماری از اشکال جابهجایی، تحریفشده و زاویهای اشاره دارد که اغلب در هندسههای متضاد قرار میگیرند. با منشا ایدههای فیلسوف فرانسوی ژاک دریدا (متولد 1930)، ساختارشکنی یک سبک شمایلشکن از آوانگارد را ایجاد کرد که اصلیترین معماران آن شامل Coop Himmelb(l)au، Zaha Hadid، Behnisch and Partners، Bernard Tschumi، Peter Tschumi بودند. آیزنمن، مورفوسیس، رم کولهاس، دنیل لیبسکیند و فرانک گری و دیگران. عجیب است، در حالی که این معماران و دیگر معماران به تمرین در یک زبان رسمی مرتبط ادامه دادهاند، اصطلاحاتی که زمانی برای توصیف کار آنها استفاده میشد مدتهاست که استفاده از آنها کنار گذاشته شده است. ساختارشکنی در زمینه معماری ریشه های خود را مدیون دو رویداد موازی است که در سال 1988 رخ داد. یکی نمایشگاهی با عنوان «معماری ساختارشکنی» بود که در موزه هنر مدرن شهر نیویورک برگزار شد. دومین کنفرانس کنفرانسی با عنوان «واسازی در هنر و معماری» بود که در گالری تیت لندن برگزار شد. اصطلاحات مختلفی که توسط برگزارکنندگان برای توصیف رویدادهای مربوطه به کار میرود، مسیرهای متفاوت آنها را برجسته میکند. نمایشگاه نیویورک - که در ابتدا «معماری نئوساختگرا» نامیده میشد و با اشاره به احیای جنبش سبک روسی از اوایل قرن بیستم، زبان رسمی ظهور در کار گروهی از معماران آوانگارد را برجسته کرد. از جمله چند مورد از موارد فوق. در همین حال، رویداد لندن بر ارتباط با فلسفه دریدی تاکید کرد. ساختارشکنی برخاسته از سنت پساساختارگرایانه نظریه ادبی است که در تقابل با ساختارگرایی، بر لغزش و نوسان معنا که همیشه در فرآیند دلالت زبانی و فرهنگی در کار است، تاکید میکند.