رایت احساس میکرد که هر چه انسان خود را با طبیعت نزدیکتر کند، در نتیجه مستقیم این ارتباط، رفاه شخصی، معنوی و حتی جسمانی او بیشتر میشود. این خانه به عنوان یک خانه آخر هفته و استراحتگاه تابستانی برای خانواده کافمن ساخته شد، که مالک یک فروشگاه بزرگ بزرگ و از علاقه مندان به طبیعت بودند. پسرشان نیز نزد رایت درس خواند. خانواده کافمن در ابتدا از این که متوجه شدند که در طراحی آبشار 30 دقیقه ای به جای روبرو شدن با آن، در واقع بخشی از خانه بود، ناامید شدند. رایت گفت که آبشار باید بخشی از زندگی روزمره آنها باشد. نباید به آن خیره شد، اما باید با آنها زندگی کرد. رایت به شدت تحت تاثیر فلسفه ژاپنی وجود هماهنگی بین انسان و طبیعت بود و اینکه معماری منطبق با طبیعت با آنچه در مردم اساسی است مطابقت دارد. ساختمان باید طوری دیده می شد که گویی از زمین بیرون آمده و به سادگی زیر نور نشسته است. Fallingwater در ذهن شکل گرفت و ساخته شد تا همراهی با موسیقی نهر و صدای آبشار باشد. مانند صدای برخورد امواج دریا، آبشار اثر شفابخشی بر ذهن و بدن میگذارد و حالت آرامش عمیقی را القا میکند. در این محیط ارتباطی فراتر از خود وجود خواهد داشت. فضای باز زیادی به قسمت های نشیمن داخل خانه و البته پنجره های زیادی برای استقبال از نور طبیعی وجود دارد. این اجازه می دهد تا یک جریان کنترل نشده از داخل به خارج وجود داشته باشد. برخی از پنجرهها طوری طراحی شدهاند که گوشهها باز میشوند تا هوای تازه از بیرون آزادانه در داخل جریان داشته باشد یا از پنجرههای چرخشی استفاده میشود که باعث میشود گوشهها کاملاً از بین بروند. تراسها و بالکنهای کنسولشده بهعنوان بازویی دراز شدهاند تا خود طبیعت را در آغوش بگیرند و حتی رنگی که استفاده شد در انتخاب تنها دو رنگ سازگار با محیطزیست و مینیمال بود. اخرای روشن برای آمیختن با طبیعت و رنگ مشخص رایت قرمز چروکی (که به گفته او رنگ خلقت بود) که به عنوان کنتراست روی فلز استفاده کرد. در سال 1966 فالینگ واتر به عنوان یک مکان تاریخی ملی شناخته شد.