علم در طول تاریخ پزشکی معانی بسیار متفاوتی داشته است. با این حال، از زمان به اصطلاح انقلاب آزمایشگاهی در پزشکی در قرن نوزدهم، بیش از همه علوم تجربی مبتنی بر آزمایشگاه بود که جایگزین معرفتی و عملی برای آن ارائه کرد. منطق طب سنتی تجربه و قضاوت فردی با توجه به رویکرد علمی، قوانین اساسی حاکم بر عملکرد یک ارگانیسم بیولوژیکی نیز اساس عملکرد خوب پزشکی بود. در نتیجه، دانش لازم برای درمان موفقیتآمیز دیگر انتظار نمیرفت از کنار تخت، بلکه از آزمایشگاه به دست آید. از نظر تاریخی، ظهور جراحی و انقلاب آزمایشگاهی در پزشکی همزمان اتفاق افتاد: در همان دوره ای که جراحان به نمایندگان برجسته و معتبر حرفه پزشکی تبدیل شدند، علوم آزمایشگاهی اساس ایدئولوژیک دانش و عمل پزشکی شد. در نتیجه، در اواخر قرن نوزدهم، تغییرات قابل مشاهده در علوم جراحی و آزمایشگاهی به عنوان تجسم پیشرفت در تشخیص و درمان مورد حمایت قرار گرفت.14 همانطور که مورخ پزشکی جوئل هاول اشاره می کند، عمل های جدید مانند برداشتن لوزه، آپاندکتومی و به طور خاص، تیروئیدکتومی بر اساس علم تلقی میشد. این روشهای ابتکاری به جراحان کمک میکرد تا به جای صرفاً تکنسینهای بسیار ماهر، تصویری از خود بهعنوان اصلاحکنندههای جسور، مترقی و علمی ارائه دهند. در سال 1899، پزشک مشهور بریتانیایی، سر جان بوردون ساندرسون، بر این وضعیت متمایز جراحی تاکید کرد، زمانی که اظهار داشت: «یکی از بارزترین نقاط تفاوت [بین جراحان و پزشکان] این است که تاثیر اکتشافات علمی در جراحی بسیار بیشتر از در پزشکی».